محل تبلیغات شما
بعضی وقتها پیش خودم فکر می‌کردم کاش به سبُکی یک گل قاصدک بودم؛ سوار باد می‌شدم و همه جا سرک می‌کشیدم. می‌رفتم این کشورهای کوچک و گوگولی حاشیه خلیج فارس را می‌دیدم و گشتی هم در نیویورک خاورمیانه؛ دوبی می­زدم. بعد فاتحه‌ای نثار روح دایناسورهای خدابیامرز می‌کردم که اگر نبودند معجزه‌ای به نام نفت پدید نمی‌آمد و برج دوبی با 800 متر ارتفاع ساخته نمی‌شد که بلندترین برج جهان لقب بگیرد!

بعد مثل یک قاصدک پررو در مراسم افتتاحیه برج شرکت می‌کردم. موقع افتتاح سوار نسیمی که از دریا می‌آمد می‌شدم و از کنار شیوخ دشداشه پوش و پولدارش می‌گذشتم و هنگام تماشای آتش‌بازی سحرانگیز برج، چشم در چشمشان می‌دوختم که شاید بفهمم در پس این نگاهشان دقیقا چه احساسی موج می‌زند؟ احساس غرور می‌کنند، خوشحالند، راضی‌اند، احساس قدرت می‌کنند، فکر می‌کنند رئیس‌اند و کسی بالاتر از آنان نیست یا.؟ نمی‌دانم! هیج وقت احساس این جور آدم‌ها برایم ملموس نبوده. کسانی که هیچ ندارند جز طلای بدریخت و بو گندویی به نام نفت که بوسیله آن سعی می‌کنند همه چیز بخرند، حتی آدم‌هایی که بجایشان بروند و در مسابقه­ها شرکت کنند و به اسم آن‌ها روی سکوهای افتخار بایستند.

بعد از آن می‌رفتم سراغ کشور چین. کشوری که همه چیز صادر می‌کند. و ازشان میپرسیدم: آقا!»

-:是吗?» یعنی بله؟»

-:سلام»

-:你好 »یعنی علیک سلام»!

-:کمی همت مضاعف و کار مضاعف می‌خواستم دارید؟!» آن‌ها هم با آن چشم‌های تنگ و تاریکشان کمی چپ چپ نگاهم می‌کردند و می‌گفتند:没有» (یعنی نه!». واقعا دم این ترجمه گوگل هم گرم!)

بعد می‌رفتم داخل یکی از کارخانه‌هایشان. می‌دیدم کارخانه‌ی بزرگی به اندازه همین تراکتورسازی خودمان است ولی چهار نفر بیشتر پرسنل ندارد. از یکی از آن‌ها می‌پرسیدم: آقا شما چطور اینجا را چهار نفری راه می‌اندازید؟» -:پس می‌خوای چند نفری راه بندازیم؟» -:خب به اندازه کارخانه‌های ما رئیس و مرئوس داشته باشید!» -:ببین قاصدک جان من دارم کار می‌کنم وقت حرف زدن ندارم روزی هشت ساعت باید کار کنم، ده دقیقه‌ش که سر ناهار هدر میره، بخوام با تو هم حرف بزنم به هفت و نیم ساعت هم نمی‌رسم!» -:یعنی شما فقط ده دقیقه برای خوردن ناهار وقت دارید؟» -:نه! هنگام کار غذا می‌خوریم، ده دقیقه برای اینکه بریم آشپزخانه غذامونو بگیریم وقت داریم! شما هم اگه سوالی داری برو پیش رئیس.» و بعد فوتم می‌کرد و من هم پرواز می‌کردم تا اتاق رئیس.

-:سلام آقای رئیس!» -:علیک سلام!» -:آقای رئیس شما پسرخاله هستید؟» -:با کی؟» -:با همونی که رئیس‌ها رو انتخاب می‌کنه؟» -:بله؟!» -:یعنی می‌خواید بگید ساکن پکن و مدیر پروازی هم نیستید؟!» -:شما کاری داشتی؟» -:برای خرید چند تا قطعه اومدم قبلش می‌خواستم محصولاتتون رو ببینم.» بعد آقای رئیس گوشی را برمی‌داشت، هماهنگی‌ها را انجام می‌داد و ده دقیقه بعد می‌گفت بفرمایید برویم برای بازدید. من هم با تعجب فریاد می‌زدم:زنده باد بوروکراسیِ چینی!»

بعد از آن می‌رفتم داخل یکی از دادگاه‌های‌شان. یکراست می‌رفتم سراغ متهمِ سر به زیر. -:چرا ناراحتی؟» -:محکوم به اعدام شدم!» -:چه بد! مگه چیکار کردی؟» -:اختلاس.» -:اعدام برای اختلاس؟ مگه چقدر بوده این اختلاست؟» -:دوازده میلیون دلار.» -:تو خجالت نمی‌کشی؟ شرم نداری؟ میدونستی عاقبتت اینه و فقط دوازه میلیارد تومن کش رفتی؟!» بعد رو می‌کردم به قاضی و می‌گفتم:آقای قاضی من از ایشون بخاطر بازی کردن با آبروی دانه درشت‌های محترم شکایت دارم! تو رو خدا ازش نگذرید!» بعدش می‌پرسیدم:آقای قاضی شما کمونیست هستید؟» -:بله!» -:پس چرا اینقدر ادای مسلمون‌ها رو درمیارید؟!»

بعد می‌رفتم داخل یکی از کوچه پس کوچه‌های پکن و از لای در یکی از کارگاه‌های کوچک می‌رفتم تو. -:سلام!» دوازده تا بچه محصل جواب سلامم را می‌دادند. -:اینجا دارید چیکار می‌کنید؟» -:اوقات فراغت تابستونمون رو پر می‌کنیم!» -:چطوری؟» -:داریم گوشی تلفن همراه NEC می‌سازیم!» -:همونایی که شده اسباب بازی دست بچه‌های ما و روزی دوتا سیم کارت ایرانسل روش میندازن؟» -:ایرانسل؟ اسباب بازی؟ مگه بچه‌هاتون بیکارن که بازی می‌کنن؟» -:لا اله الا الله! شما دیگه شورشو در آوردین!» بعد سریع میزدم بیرون و سوار اولین تندباد چین به ایران می‌شدم و برمی‌گشتم خانه!

. . . . . . . . . .

پ.ن: ایده­ی متن بالا حاصل یک فقره خواب ماندن صبح­گاهی و یک ساعت تاخیر در کلاس پل­سازی می­باشد. اطلاعات مندرج درباره کشور چین داخل اتوبوس و در طول مسیر دانشگاه، توسط یک تولید کننده محترم قطعات صنعتی بر ما نازل شده.

پست های اختصاصی سومین جشنواره وبلاگ نویسی " حماسه اقتصادی"

اقتصاد اجتماعی- ۲: ما همه بابک زنجانی هستیم!

اقتصاد سیاسی- ۱: صفرهای بی مقدار

» ,هم ,می‌رفتم ,رو ,رئیس ,یکی ,یکی از ,» بعد ,می‌شدم و ,می‌رفتم داخل ,ده دقیقه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها